
وزارت نیرو با طرح محاسبه تعرفه صادراتی برق برای مزارع استخراج ارز دیجیتال در واکنشهای زیادی را برانگیخت. آنچه در ادامه میخوانید یادداشتی از مهدی خاکی فیروز، پژوهشگر اقتصاد انرژی در همین رابطه است.
وزارت نیرو طرحی را در دست اجرا دارد که بر اساس آن، ایجاد مزارع استخراج ارز دیجیتال (از جمله بیت کوین) به رسمیت شناخته شود و در عین حال هزینه برق آنها مطابق برق صادراتی محاسبه شود.
این ایده از چند منظر قابل بررسی است:
1- اگر قرار بر ساماندهی مزارع استخراج ارز دیجیتالی باشد، لازم است این کار توسط کارگروهی متشکل از تمام دستگاههای دولتی ذینفع انجام گیرد و مشارکت بانک مرکزی و گمرک در کنار وزارت نیرو نیز الزامی است. به عنوان مثال اکنون ترخیص دستگاههای استخراج ارز از طریق مبادی گمرکی، با دشواریهایی مواجه است که باید اجازه داده شود از طریق ارز متقاضی و با تعرفه عادی، این کار انجام شود.
2- بهتر است به جای قیمت برق صادراتی، از عبارت درآمد برق صادراتی استفاده شود. میدانیم که صادرات برق متضمن هزینههای بسیار گزاف انتقال برق است. احداث خطوط انتقال برق فشار قوی، هم به سرمایهگذاریهای چند صد میلیونی احتیاج دارد که در مزارع ارز دیجیتال، دولت مجبور نیست چنین حجم سرمایهای را تأمین کند. حتی برخی از متقاضیان خرید برق، خواهان مشارکت ایران در دیگر اقلام سرمایهای مربوطه هم هستند. به همین دلیل لازم است در تعیین نرخ فروش برق به مزارع ارز دیجیتال، این مساله مورد توجه باشد. همچنین افت نیروی برق در خطوط طولانی انتقال، موضوع دیگری است که باید در محاسبات مورد توجه باشد.
3- اغلب متقاضیان منطقهای خرید برق در ایران، به لحاظ پیک ساعتی مصرف برق، شرایطی مشابه ایران دارند. به همین دلیل تا به حال قرارداد جدی و پرحجمی برای فروش برق منعقد نشده است. حال آن که میتوان از طریق کنتورهای هوشمند، مزارع تولید ارز دیجیتالی را به مصرف برق در ساعت کم باری شبکه تشویق کرد. موضوع ساعت مصرف، یکی از دغدغههای وزارت نیرو است که بابت آن هزینههای گزافی در افزایش ظرفیت اسمی تولید صورت میگیرد. نیروگاههای زیادی وجود دارند که صرفاً هنگام پیک مصرف، برق به شبکه سراسری میفروشند اما تقریباً هزینه 24 ساعت فعالیت را دریافت میکنند. نیروگاه ذخیره تلمبهای سیاه بیشه، نمونه دیگری از سرمایه گذاری وزارت نیرو برای مدیریت زمانی مصرف برق است.
4- مزارع تولید ارز دیجیتال، ارزش افزوده جانبی برای اقتصاد ایران دارند. اشتغال داخلی، تنوع روابط ارزی کشور و مقاومت در برابر تحریمها، افزایش دانش فنی جوانان ایرانی و مسایلی از این دست، اقتضا میکند که وزارت نیرو افزون بر محاسبات فنی، حدود 20 درصد تخفیف نیز بابت رونق گرفتن نکات یاد شده، برای مزارع استخراج رمز ارز در نظر گیرد.
5- راندمان شبکه تولید، انتقال و توزیع برق ایران بسیار پایین و زیر 30 درصد است. بهتر است وزارت نیرو به جای این که مزارع ارز دیجیتال را به عنوان یک نقطه درآمدی جدی مورد توجه قرار دهد، ارتقای راندمان را در دستور کار قرار دهد و ساماندهی بهره برداری از دستگاههای ماینر را نه با انگیزه مالی بلکه با هدف توزیع متناسب بار در شبکه مورد توجه قرار دهد. در غیر این صورت، همچنان بخشهای دور از چشم، به فعالیت خود ادامه میدهند و تولید رسمی ارز دیجیتال، رونق چندانی نخواهد یافت. هنگامی که در برخی استانها مانند خوزستان، دزدی برق از شبکه حدود 40 درصد است و تولید آب گرم با روش قرار دادن کابل عریان در بشکه برق رواج دارد، اولویت ساماندهی مصارف برق را باید در جای دیگری جستجو کرد. وقتی سیستمهای خنک کننده با رتبه انرژی بسیار بد از طریق مرز عراق و در شهر مرزی بانه فروخته میشود و هنوز حتی یک واحد تولید همزمان برق، گرما و سرما در کشور نصب نشده است، اولویتهای ساماندهی مصارف برق را باید بر این حوزهها متمرکز کرد.